از قعره تا روز اول عشق

گفتگو با محمد محمدعلی

وقتی اثری جذاب شد، صحنه صحنه اش تفسير پذير ميشه
چه نويسنده هنگام نوشتن به مسائل اجتماعی سياسی کشورش توجه داشته باشه، چه نداشته  باشه.
آن اثر شهادت ميده به زمانه ی خودش. و چه بسا پايش رو
دراز کنه به دهه ی بعد، به سده ی بعد…

به کوشش: فرامرز پورنوروز

سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴ – چاپ كتاب محمد محمدعلي در كانادا(topiranian)
دستاورد سفر سه ماهه محمد محمدعلي به كانادا، آشنايي با جمعي از داستان نويسان و شاعران ايراني و چاپ كتاب «از قعر دره تا روز اول عشق» است.

اين داستان نويس كه به دعوت يك مجله فارسي‌زبان به كانادا رفته بود، در گفت و گو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: در سفر سه ماهه‌اي كه به اين كشور داشتم، سه بخش از نوشته‌اي به نام «اتوبوس منحوس» را در كتابخانه‌هاي مركزي شهرهاي تورنتو، مونترال و ونكوور خواندم كه در پايان پيشنهاد چاپ آن با ترجمه انگليسي داده شد.

وي درباره فعاليت‌هاي انجمن‌هاي ادبي در اين كشور اظهار داشت: در تورنتو، انجمن ادبي «واژه» و در نكوور، انجمن ادبي «آدينه شب» فعاليت دارند، اين انجمن‌ها در واقع كانون‌هايي است كه نويسندگان، شاعران و هنرمندان مهاجر تازه‌ترين آثارشان را در آن ارايه مي‌دهند و گاهي هم ميزبان نويسندگان و هنرمندان خارج و داخل كشور مي‌شوند.

محمدعلي با بيان اين مطلب كه عمده فعاليت‌ها را در شهر ونكوور در دو كارگاه ادبي «آدينه شب» بود، ادامه داد: من دو بخش از داستان بلند «خطابه راه‌راه» و يك بخش از داستان بلند «سه يار دبستاني» را با نام «قول ونوس» و مقاله‌اي درخصوص وضعيت ادبيات داستاني در سال 82 ايران را خواندم كه همگي در مجله شهروند چاپ شد.

وي درباره فعاليت نويسندگان و شاعران ايراني مقيم كانادا گفت: برخي از شاعران و نويسندگان، يكي چند كتاب در حوزه ادبيات داستاني و شعر چاپ كرده بودند.

كتاب «از قعر دره تا روز اول عشق» كه در آنجا منتشر كردم، مجموعه مصاحبه‌هايي بود كه به همت دوستان اهل ادب در شهر ونكوور چاپ و منتشر شد كه اين كتاب 120 صفحه‌يي نه دلار قيمت گرفت. اگر امكان داشته باشد مي‌خواهم اين كتاب را در ايران هم به چاپ برسانم. اگر ناشري انتشار آن را قبول كند يا كتاب به دردشان بخورد.

اين داستان نويس افزود: در اين انجمن‌هاي ادبي طي نشست‌هاي متعدد آثاري كه توسط نويسندگان جوان و صاحب كتاب خوانده مي‌شد، مورد بررسي و نقد قرار مي‌گرفت كه من نيز در كليه اين نقد و بررسي‌ها حضور داشتم. از ميان ايرانيان نويسنده آنجا چند نفر توانسته‌اند به زبان انگليسي يا فرانسه اثري را چاپ كنند و متاسفانه تعداد كساني كه توانسته‌اند در كشور كانادا داستان‌هاي خود را به انگليسي بنويسند يا موفق شوند داستانشان را به مترجمان خوب بسپارند، بسيار اندك بوده است. تا جايي كه يادم مي‌آيد آثار رضا براهني به نام‌هاي «روزگار دوزخي آقاي اياز» و «آزاده خانم» به فرانسه ترجمه شده بود و با موفقيت هم همراه بود. از ديگر نويسندگان مثل پيمان وهاب‌زاده و علي نگهبان نيز يكي چند داستان كوتاه ترجمه شده بود و شايد چند اثر ديگر هم بود كه من نديده‌ام.

وي درباره احتمال ترجمه آثارش به انگليسي گفت: درباره ترجمه آثار صحبتي پيش آمد، ولي به اقامت طولاني‌تر نياز داشت،‌ كه من نتوانستم بمانم، ولي موضوع ترجمه آثارم در دست بررسي است.