دریغ از روبهرو
محمدعلی ، بیشتر از هر نویسندهای، فضاهای گوناگون را در آثارش آزموده است. او با مهارت کافی، فضاهای مطلوب داستانش را به شکلهای مختلف خلق کرده است. محمدعلی در سه گانهی روز اول عشق، فضایی اسطورهای و رمزی خلق میکند، در داستانهای نقش پنهان ، برهنه در باد و بازنشستگی ، زندگی طبقهی متوسط و کارمند را به تصویر میکشد و در از ما بهتران به بازآفرینی فضاهای زندگی سنتی و خرافات قومی میپردازد. اما در مجموعه داستان دریغ از رو به رو به خلق فضای زندگی کارگری و پیشهوری روی می آورد و با کارکشتگی، این بخش از زندگی شهری را که مدتهاست در ادبیات داستانی معاصر ما نادیده گرفته میشود، با نگاهی صمیمی ثبت میکند. در جوامع سنتی، دوری از فضاها و مضامین مأنوس و نزدیکی به فضاهای نامأنوس بسیار دشوار و حتی خطرپذیر است. ادبیات کار و کارگری، از فضاها و مضامین مهجور در ادبیات داستانی ایران است که شاید دلیل آن، فقدان تاریخ شفاهی و کتبی از زندگی کارگران و شاید تفاوت خاستگاه طبقاتی نویسندگان با این فضاها بوده است. غلبهی نگاه داستانی بر دشواریهای روزمرهی این طبقه، خاستگاه و مدعای مجموعه داستان دریغ از روبهرو است.